تنهــایی یعنی
این روزها که
در حکم طبیب به جانم افتاده اید
تا از ریشه برکنید
این دندان پوسیده عشق را
لطفا کمی آرامتر...
. . . شنیدن نامم ، آنهم از لبان تو
. . . .طعم نوبرانه های این روزهای بهار را دارد...
. . . .بکبار دیگر
. . . صدایم کن
. . . .به نام کوچک...
من نه عاشقهستم
و نه محتاج نگاهــے کـه بلغزد بر من
من خودم هستم و تنهایــے و یک حس غریب
کـه به صد عشق و هوس مـے ارزد
من نه عاشق هستم
نه دلداده به گیسوے بلند و نه آلوده به افکـار پلید
من به دنبال نگاهــے هستم
که مرا از پس دیوانگــے ام مـے فهمد!!