نبودنت
قوانین را به هم زده ای نبودنت وزن دارد تهی اما سنگین ...
حالم به هم میخورداز کلمه های"عزیــــــــزم"
و
"عشـــــــــــــقم"
من را همان "ببیــــــــــن"
صداکنبی ریایی
شرف دارد به"ریـــــــاکـــــــــاری"...
دیشب که باران آمد … میخواستم سراغت را بگیرم …اما خوب میدانستم این بار هم که پیدایت کنم ،با. . . باز زیر چتر دیگرانی
عرق نشسته بر شیشـــــــه ها...
انگار پنجـــــره شرمنده است به جای تـــــو...
از بس چشم به راهت مانده ام...
دلــم گرفــتـه از آدمــایــی کــه میــگن :
دوست دارم امــا مــعــنـیشـو نـمـیدونـن
از آدمـایــی کــه مـیـخـوایـن مــال اونـا بـاشـی امــا خـودشـون مــال تـو نـیستـن
از اونـایی کـه زیـر بـارون برات میمیرن و وقـتـی آفـتـاب مـیشـه
همــه چـیز از یـادشــون مـیره
آنقدر آمـدنـدنـت
به تاخیر افتاده است
که فقط می دانم کسی را روزگاری دوست داشته ام
که حالا شاید
دیگر نشناسمش !
به ایده ال هاتون بهترفکرکنید
تاانتخاب خوبی داشته باشید و شکست نخورید
برو ای خوب من ، هم بغض دریا شو ، خداحافظ !
برو با بی کسی هایت هم آوا شو ، خداحافظ !
تو را با من نمی خواهم که « ما » معنا کنم دیگر …
برو با یک « من » دیگر بمان « ما » شو ، خداحافظ !
هَمـِﮧ مے تـُـونـَטּ « اِسمِتـــ » روُ صـِבآ ڪُنـَטּ
اَمـّـآ یڪے ـهَستــــ ڪِـﮧ
وَقتے اِسمِتـــ روُ میگِـﮧ ( لـِذّتــــ ) مے بـَرے
وَ بــآ { تَمــآمـِ وُجـوُב } בر جـَوآبشـ בوستــــ בآرے بـگے :
┴┬▐جــــــُــــوטּِ בلَــمـ ┴┬▐