کیورد بین

برای هر آنچه که باید بدانید

کیورد بین

برای هر آنچه که باید بدانید

۱۴۱ مطلب در اسفند ۱۳۹۱ ثبت شده است

دست داشتن

سیمرغ طلایی |

  • سیمرغ طلایی

یاد می‌گیری

سیمرغ طلایی |

 

م کم یاد خواهی گرفت تفاوت ظریف میان نگهداشتن یک دست و زنجیر کردن یک روح را
اینکه عشق تکیه کردن نیست و رفاقت، اطمینان خاطر و یاد می‌گیری که بوسه‌ها قرارداد نیستند و هدیه‌ها، معنی عهد و پیمان نمی‌دهند.
کم کم یاد میگیری
که حتی نور خورشید هم می‌سوزاند اگر زیاد آفتاب بگیری
باید باغِ خودت را پرورش دهی به جای اینکه منتظر کسی... باشی تا برایت گل بیاورد.
یاد میگیری که میتوانی تحمل کنی
که محکم باشی پای هر خداحافظی
یاد می‌گیری که خیلی می‌ارزی.

  • سیمرغ طلایی

دُختــر

سیمرغ طلایی |

 

 
جِســـآرَتْ مـــیخـواهــد نـُـزدیــک شُــدَטּ بــه اَفــکــار دُختــرےِ


کــهـ روزهـــا مـَـردانــهـ بـــا زنــدگــےِ مــی جَنــْـگد ...


امــآشَـــب هــا... بالــِشـَـشْ


از هـِــقْ هـِــقْ هـــاےِ دُخْتــَــرانهـ خیــــس اســـت ... !

 

  • سیمرغ طلایی

کینـﮧ

سیمرغ طلایی |

 

 
از روے کینـﮧ نیست اگر خنجر بـﮧ سینـﮧ ات میزند


این مردماט تنها بـﮧ شرط چاقو ... دل مے برند...!

 

  • سیمرغ طلایی

دوستم داشت

سیمرغ طلایی |

 

 
♥●•٠·˙

دوسـَــ♥ـــــ♥ـــــ♥ـــــم داشــتـــ ...


مـِـثـــلِ اون آهــَــنـــگــ هــــاى خارجــى اى که هـَمیــشه گـــوش میداد


وَلــــــى


هـــیــچـى ازش نــِمـــى فــَهــــمــــیـــد ..!

♥●•٠·

  • سیمرغ طلایی

میترسم

سیمرغ طلایی |

 

 
دوستت دارم هایت را پس میدهم ، بر دلم سنگینی میکند این همه دروغ !

سرت گرم شد ، سرم گرم شد
تو به او ، من به تب !


بعضی از آدمها همونقدر که آرزوی قشنگی ان ؛ واقعیت وحشتناکیم هستند …

اگر میبینی هنوز تنهام ، به خاطر عشق تو نیست …
من فقط میترسم ؛ میترسم همه مثل تو باشند …
 
 

 

  • سیمرغ طلایی

 

 
تلفنت بوق اشغال میزند ، گوشی را بد گذاشته ای یا دلت را ؟

.
.
.
به بعضی رابطه ها باید “زمان” داد …
ادامه بعضی رابطه ها را نباید ” امان” داد !
گفتم حتما خیری … استخاره ات نکردم !
.هرچقدر هم که پای یه علف هرز آب و کود بریزی واست میوه نمیاره !
ببین وقتت رو با کی پر میکنی …
 

 

  • سیمرغ طلایی

مرا در آغوش بگیر

سیمرغ طلایی |

 

 
مرا در آغوش بگیر !

که دلم نمی خواهد یک لحظه بی تو در آغوش تنهایی بسوزم

و سوخته های خاکستر احساسم اسیر چنگال باد شود

احساسی که تنها مال توست

وابسته به احساس آتش گونه توست
 

 

  • سیمرغ طلایی

בلمـ تنگــ استـ

سیمرغ طلایی |

בلمـ تنگــ استـ ...

پـــرواز مے خواهمـ؛

تـا کجـــایش را نمے בاלּم؟

از زمیـלּ و آבمهایش بیــزارمـ ...

 

  • سیمرغ طلایی

نمیـــدانم

سیمرغ طلایی |

چنــدان هم دور نیستــــی ؛

فقط به انــدازه ی یک نمیـــدانم از مــن فاصـــله گـرفتــه ای !

آری ، "نمیـــدانم" کجـــایی ؟

 

  • سیمرغ طلایی