دوست...
و اما باز من و دلم !!
دلم در زمستـــان جــا مے ماند.
زمــان هــم تنــد و تنــد مے گذرد،...
واے چــه بــر ســر شعــرهاے نـاتمــام من آمده است ؟
غــزل و قصیــده و نیمــایے و دلنــوشته هاے نوشتـه و ننوشتــه ام از آن کــه بود؟
از ان که خــواهد بود؟
بــا زمستــان عــاشقت شدم.
دوست...