دشنه ات را از سینه ام بیرون بکشبگذار زندگی کنمعطر تنت را از پوستم بگیر وبگذار زندگی کنمبگذار با زنی تازه آشنا شوم کهنامت را از خاطرم پاک کند وکلاف حلقه شده گیسوانت را از دور گلویم بگشاید