کاکتـُوس
سیمرغ طلایی |
دِلـم کـﮧ برایـَﭞ تَنگ مـﮯ شود
رو مـﮯ کـُنم بـِﮧ کاکتـُوس کِنار تاقچـﮧ
کاکـُتوس بـِﮧ نـَظرҐ شکل تـُوسـﭞ
بامـَزه و وحشتنـــاک
با هماטּ تیغ ها کـَمـﮯ اِحساساتم را مـﮯ خراشد
ولـﮯ مـَטּ مـﮯ خندم
آخر مــادرم مـﮯ گوید
شاید ایـטּ ماه کاکتوسـﭞ گـُل بدهد