سفر را دوست دارم ...
اما آنگاه که هم قدم تو باشم سوی
جنگلهای مه گرفته ...
کنار دریای آرامش لحظه های با تو بودن
نم نم باران
و حریق آتشی که ما ساخته ایم از هیزم های خشک
بوی خاک
وصدای آرشه ی ویالون من ...
و صدای دوست داشتنی تو
که برایم میخوانی
باز
ای الهه ی ناز !.!.!
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.